کوروش عزیزم

قدمهای بزرگ

سلام عزیزم.از دیروز که گذاشتمت توی رورویکت قدم های کوچو بر میداشتی .انقده من و بابا حسین ذوقتو کردیم.امیدوارم بزرگ شدی قدمهای بزرگی که توی زندگیت بر میداری تو رو به اون چیزی که میخوای برسونه.
10 اسفند 1389

دندون دندونی

سلام قشنگم.چند روزه وقت نکردن برات چیزی بنویسم .آخه خاله صدیقه خونمون بود و  همش داشتیم باهم حرف میزدیم.امروز رفت خونشون.چند روزه که کارجدیدی یاد گرفتی .میتونی رو زانوهات خودتو بلند کنی خیلی بامزه شدی .تازه دندون ۲ومیتم داره در میاد.چه دندونایی که از من نمیگیری.همش لج دندون داری.انقده بامزه شدی با ۱ دندون.بابا میگه شدی مثل اون برهه که نی نی هست توی کارتون شان شیپه .قربونت برم تو عمرزندگی منی.تو عشق منی.نفس منی.جون منی.دوست دارم روزی صد بار برات بمیرم.نمیدونستم خدا پسرمیده انقد شیرین.روزی یک میلیون بار ازش تشکر میکنم که تو وبابایی رو دارم. خدایا ممنونم خاله صدیقه هم عاشقته .همش میگه سارا وقتی داری شیر میدی دعا کن خدا ی...
3 اسفند 1389

امروز بهتر شدی

امروز که حالت بهتر شده من و بابا حسین خیلی خوشحال بودیم .همش دلمون واسه شیطونیات تنگ شده بود.امیدوارم همیشه شاداب و سرحال باشی جیگرم. ...
3 اسفند 1389

مریض شدن کوروش

سلام عسلم.از ۵ شنبه ۲۱ بهمن که مریض شدی همش دارم غصه میخورم.دیشب ساعت ۱ شب بردیمت دکتر.برای آقای دکتر میخندیدی.به قول عمه سیما بچه خوش خندهای هستی.خوب باشی میخندی.گشنه باشی میخندی.مریض باشی میخندی....... راستی الان که ۵ ماهو چند روزته دندونت داره در میاد.خودمون هم نمیدونستیم .خونه خاله صدیقه وقتی میخواستم یکم آب بهت بدم دیدم دندونت چیلیک چیلیک صدا میده.هممون انقده ذوق کردیم.راستی بهت نگفتم داره سینه خیز میری .همه تعجب کردن آخه هنوز برای تو زوده که بخوای هم دندون در بیاری هم سینه خیز بری.به قول بابایی بچم پیش فعاله دیگه ...
24 بهمن 1389

وقتی دنیا اومدی

وقتی دنیا اومدی خیلی زشت بودی دقیقا بعد از ۱ ساعت چهرت عوض شد.انقده بامزه شده بودی .کوچول مچول بودی وزنتم ۳۲۰۰ بود.همشم گرسنت بود   ...
12 بهمن 1389

خیلی بلا

تازگی هاخیلی بلا شدی.هروقتصدات میکنمتا جایی که بتونی برمیگردی پشت سرتو نگاه میکنی   بزن اون دست قشنگرووووووووووووو ...
10 بهمن 1389